دلت برایم تنگ نشده؟

تنهایی منو هیچ چیز نشکست
جز خیال تو
خیال تو و خاطراتت همیشه با منه...
باور کن تا آخر خط میرفتم اگر سر راهم نقطه نمیگذاشتی
تو رفتی و رفتی و رفتی....... من موندم با یه دنیا خاطره///
این سرنوشت اونقدر جلو رفت تا خودش اشکش دراومد
خود سرنوشتمونم به حال ما اشک ریخت...
عشقم؟عشقممم؟با توام...
اره با تو هستم،دلت برایم تنگ نشده؟
دلت برای خاطراتمون تنگ نشده؟؟
مرا میشناسی!؟
من همان پسری هستم که دیگر با شنیدن اسمش دلت نمیلرزد
من همان پسری هستم که فراموشم کرده ایی.. مرا سپردی به خاطرات
آه چقدر خوشگل شده ایی...
من غربت شمردنم را تمام کرده ام برگشتم....
برگشتم؟ولی هیچ چیزی سر جای خودش نبود
دلم برای تو اندازه هزار تا گل رز آبی تنگ شده است...
اشکم میریزه بخاطرت...خسته شدم از جنگیدن
تا کی باید با غرورم بجنگم که تو دیگه نیستی........
همش سه سال نگذشت از جداییمون..
تمام آرزوهامو از دست داده ام...
من پیر شده ام...
یادت هست که گفته بودی چقدر عوض شدی؟مرد شده ایی؟
هه
من مرد نشده ام...سیگاری شده ام...
از کی تا حالابه یه سیگاری میگویند مرد...
من باختم و تو برده ای؟
راسی شیرینی ازدواجت را نخورده ام اما حسرت عروس شدنت را خورده ام
زود فراموشم کرده ایی؟با هر کسی میخندی.....
خبرت را بمن رساندن... چه دوستان خودت و چه دوستان من.....
و من نمیدانم حرف کدامین را باور کنم
هنوزم ماه رو تو آسمونا بیاد من نگاه میکنی؟
پفتال را یادت می آید؟هه کم آورده ام.......
جوابم را ندادی... اصلا دلت برایم تنگ نشده است؟
داغوووووونم ای خدا
دل شکستم واس کی داره این همه اشک میریزه.... مگه اون نرررفت
پس چرا باید گریه کنم مرد که گریه نمیکنه
تو اگر جای من بودی مرا میبخشیدی؟
بخت بدشانس من آه منو امشب برده به آسمونا....
آسمان امشب گواهه
آه من برده به آسمان...
نزدیکای صبح هست دیگر....
دیگر غم سرنوشتم صدای روباه ها و گرگ ها را در آورده است
شب بخیر :(